اشعار فردوسی
از آغاز باید که دانی درست
سر مایه? گوهران از نخست
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی آرد پدید
چو گفتار بیهوده بسیار گشت
سخنگوی در مردمی خوار گشت
نه نایافت رنجه مکن خویشتن
که تیمار جان باشد و رنج تن
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد ، پایدار
همان به که نیکی بود یادگار